Thursday, April 07, 2005

کتاب قرن




فکر ميکنم همه ميدونين که يکي از القابي که مرحوم مطهري با خودش به يدک ميکشه اينه که اون بزرگترين مدافع حقوق زنان بعد از
انقلابه وبيشترين دست نوشته ها رو در زمينه حقانيت حقوق زنان داره وما فمنيستها هم در خواب خر گوش به سر ميبريم وخبر نداريم علامه صبح تا شب نشستن وتاءليفات حقوق زنانی ارائه دادن اونوقت ما فمنيستها داريم اينجا غاز ميچرونيم حالا بدک نيست نيم نگاهي به يکي از تاليفات فنا ناپذيره آن معظم له بندازيم مبادا يه موقع زبونم لال سرمونو بزاريم زمينو از دنيا بريم و نفهميم حقوق زنان يعني چي استاد بزرگوار در ابتداي کتاب براي اينکه ما رو با نظرات زنان کشورهاي پيشرفته آشنا کنه مصاحبه اي توپ با يه خانم دکتر زاپني به انجام رسوندن اين خانم بودايي بعد از تحصيلات دانشگاهيش براي تحقيق در زمينه فقه شيعه به ايران ميادوبعد از اون هم پايان نامه ي خودشو در مورد ازدواج موقت يا همون صيغه ارائه ميدن و خلاصه کولاک ميکنه که من گوشه هايي از اين مصاحبه مهيج رو اينجا ميارم نظرشما در باره ي تساوي مطلق زن ومرد چيست؟ خانم:فقط در کشورهاي کمنيستي اين امکان وجود دارد عيب اين کار اين است که مسئوليت تربيت فرزندان از زنها گرفته ميشود و دولت فرزندان را بزرگ ميکند آيا حقوقي که براي زنها در اسلام مقرر شده کافيه يا براي تبديل مو قعييت زن بايد اقدامات ديگري انجام داد ؟ براي کسانيکه به کيش اسلام معتقدند بدون ترديد اين حقوق کافيه ومعتقدان به اين آيين نیازي به تحول احساس نميکنند اما از ديدگاه غير مسلمانان برخي معتقدند همين حقوق کافيه ومن نيز جزو همين دسته هستم منتها راضي کردن زنها خيلي مشکله !وطبع افزون طلب آنها نمي گذارد در حديکه برايشان تعيين شده توقف کنندطي مدتي که در ايران به سر ميبريد مسلمن در باره ي زنهاي ايراني مطالعاتي به عمل آورده ايد ممکن است نظر خود را در باره ي زنهاي ايراني بيان کنيد ؟ زنهاي ايراني دو دسته هستند دسته اول گروه سنت گرا که اگر به دانشگاه هم بروند ودکترا بگيرند باز هم وابستگيشان به سنت هاي ريشه دار خانوادگي از بين نميرود وهمواره عشق وتمايلشان خانواده وتربيت فرزندان است دسته دوم زنان امروزي يا غرب گراياني هستند که انديشه ي دستيابي به تساوي حقوق زن ومرد به طور مطلق فارغشان نمي گذارد ودر اين راه تلاش فراوان به عمل مياورند تصور نمي کنم دستمزدي را که زنان بابت حقوقشان دريافت مي کنند کمکي براي خانواده هاشان باشد زيرا تمامي حقوق ودستمزدشان صرف لباس آرايش وتجمل ميشود!!! با توجه به اينکه در تربيت فرزندانشان نظارت مستقيم ندارن به نظر شما حقوق مقرر در قوانين اسلامي با توجه به تجويزي که در مورد تعدد زوجات به عمل آمده است ميتواند آزادي زنان را تجويز کند؟ مبانيه حقوق اسلامي هويت زن را در حديکه لازم است حفظ کرده وحتي ميتوان گفت کاملتر از ديگر اديان به زن توجه کرده در مورد تعدد زوجات هم بايد بگم حتي در آيين بوديسم هم ازدواج با بيش از يک زن تجويز شده منتها بايد منصفانه تر به قضيه نگاه کنيم در بسياري از مواقع زنان نميتوانند نيازهاي جنسي مردان را پاسخگو باشند هر ماهه زنان در دوره ي پريودي قادر به رفع نياز مردان نيستند همچنين در زمان حاملگي مدت زمانه طولاني مردان از کامجويي زنان خود محروم ميشوند اگر شوهر شما همسر ديگري اختيار کند برايتان قابل تحمل خواهد بود ؟ من هيچوقت مخالفتي نخواهم داشت وميپذيرم . منتها با رعايت حدود شرعي وبا اجازه ي خودم! زيرا ترجيح ميدهم شوهرم با اجازه ي خودم همسر ديگرس اختيار کند ودر خفاء با زنهاي ديگر ارتباط برقرار نکند (چه فرقي داره) به نظر شما حجاب يعني چه؟ وآيا شما حجاب رو به مکشوفه بودن ترجيح ميدهيد؟ حتمن حجاب را ترجيح ميدهم و حدمعقول پوششرو ميپسندم زيرا لطف زن به محجوبه بودن اوست !(زن بودايي و حجاب!!) وقتي زنها به شکل امروزي مکشوفه باشند چيزي براي جلب توجه مرد باقي نميگذارند نظرتان درباره ي مهريه چيست وپرداخت آن ازسوي شوهر به زن الزاميست يا تشريفاتي؟ خوشبختانه دراين مورد در اسلام سختگيري نشده و تقريبن مهريه جنبه ي تشريفاتي پيداکرده چون زن ومرد يکديگر را ميبينند وبعد از توافق هاي لازم زندگي مشترک را آغاز ميکنند بنا براين نيازي به تعيين مهريه نيست با وجود موارد صريحي که درباره قوام مردان نسبت به زنان وجود دارد آيا قوانيني مانند قانون حمايت خانواده ميتواند بين زن ومرد مصالحه برقرار کند ؟ به نظر من رل مهمي ندارد وفقط آنجا که دادگاه راي بر عدم سازش بدهد ميتواند نقش تعيين کننده اي داشته باشد نظرتان در مورد محلل چيست ؟ تعيين محلل در حقيقت براي جلوگيري از تصميم آني مرد است که بدون مطالعه اقدام به مطلقه کردن همسر خود نکند اين امر از نظر عاطفي ضربه ي هولناکيست براي مرد که تحمل آن اآسان نيست وضع زنان ايران در چه پايه اي قابل قياس با زنان کشورشماست؟ زنها آنجا در هر موقعييت تحصيلي که باشند کار در خانه را ترجيح ميدهند فرزندانشان را خودشان بزرگ ميکنند وبراي شوهرانشان احترام زيادي قائلند اصولن حفظ حرمت بزرگترها از وظايف اخلاقي مردم آنجاستبعد از خوندن مصاحبه که من متن خلاصه شده رو اينجا آوردم دو حالت به وجود مياد اول اينکه جامعه ي به اصطلاح متمدن زاپن بعد از گذشت دهه ها از پيشرفته شدنش هنوز هم به شدت توي مسائل خانوادگي مرد محور و سنتي سير ميکنه هنوز هم مرد سالاري رکن اساسيه خانواده ي زاپنيه به گفته ي يکي از دوستان اونا از نظر مرد سالاري حتي از کشورهاي اسلامي وايران هم مترقي ترن که البته اين نکته خيلي هم غير قابل تشخيص نيست چرا که هنوز هم توي فيلمهاي خانوادگيشون هروقت که مرد از بيرون مياد خونه زن بعد از اينکه هزار بار جلوش دولا راست ميشه ودادو بيداد هاش رو تحمل ميکنه تازه وظيفه داره شونه هاي آقا رو مشتو مال بده وخلاصه بدنشون رو نرم کنن که اين نشون دهنده ي فرهنگ حاکم توي خانواده هاي شرق آسياست و حالت دوم اينه که اين اراجيف رو که به عنوان مصاحبه ي حقوقي توي اين کتاب آورده عقده هاي فرو خفته ي خود نويسنده اس که به نام مصاحبه با خانم دکتر خيالي به بيرون ريخته شده چون يه جورايي پاسخ هاي مصاحبه شونده بيش از اندازه همون چيزيه که مصاحبه کننده ميخواد در ادامه ي کتاب علامه ي بزرگوار مثل ساير هم فکراي خودش عنوان ميکنه که عقد موقت و تعدد زوجات جزو حقوق زنه ونه مرد وباريه که با سنگيني روي دوش مرد زن رو به حقوق حقه خودش ميرشونه چرا که اگه اين قانون وجود نداشته باشه به علت زيادي زن ها نسبت به مردها زنهاي زيادي توي جامعه بدون شوهر ميمونن ( من که تا حالا ندیدم زني به اين علت بدون شوهر بمونه ) که روزي با حيله هاي زنانه !!! انتقام خودشونرو از جامعه ميگيرن و واي به اون روزي که دختراي حوا بخوان انتقام بگيرن ( اينا گفته هاي خود نويسنده اس ) در جايي از کتاب از قول يه نويسنده ي خارجي اومده که : کانون ازدواج ونقطه ي پيوند دو طرف به يکديگر دل است عشق واحساسات مانند هر امر روحي ديگر قابل تجزيه وتقسيم نيست نميتوان آن را مانند جو وگندم جيره بندي کرد عشق وپرستش يکه شناس است شريک ورقيب نمي شناسد معظم له براي کوباندن جملات بالا اونارو اغراق آميز توصيف کرده وگفته : راست است که روح ازدواج عاطفه واحساسات است اما اينکه گفته ميشود احساسات قابل تقسيم نيست يک تخيل شاعرانه است مسلمن ظرفيت روحي آدمي اونقدر محدود نيست که نتواند دو علاقه را در خود جاي دهد !!!من نميدانم چرا مبادله ي احساسات اگر قرار است منصفانه باشد بايد انحصاري باشد !!!!!!! استاد بزرگوار براي تائيد گفته هاي خودش شق القمر فرمودن ومثال جالبي آوردن که نگفتنش دوراز انصافه وميگه : مگر پدر که فرزندان متعدد خود را دوست ميدارد ومتقابلن آنها نيز پدر را دوست ميدارند مبادله ي احساسات آنها منصفانه نيست اتفاقن با اينکه فرزندان متعددن علاقه ي پدر به هر يک از آنها به علاقه ي هر يک از فرزندان به پدر مي چربد!!!!!! ودر نهايت معتقد که يه ذره بي عدالتي هاي مردان چند همسر والبته انحصار طلبيه خود زنها که شوهر رو فقط براي خودشون ميخوان!ولابد در ساحل نشستن گرم و آرام غافل از اينکه يک نفر در دريا دارد ميسپارد جان باعث شده اين فريضه ي انساني توي بستر صحيح خودش جا نيافتهو من بعد از نوشتن اين سطور هنوز شگفت زده وهاج و واج با دهاني نيمه باز وچشمايي از حدقه بيرون زده توي شوک عجيبي به سر ميبرم و پيشنهاد ميکنم خود کتاب رو کامل مطالعه کنيد اگه فکر ميکنيد گفته هاي من منصفانه نبوده

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home