Saturday, March 19, 2005

سلام




سلام به همه ي دوستاي گلم که تو اين مدت خيلي بهشون عادت کردم زيتون جونم فرناز جونم سلطان بانوي با صلابته خودم نو شي گلم با جوجه هاي با نمکش ... از امروز منم اومدم ميدونم که خيلي دير اومدم اما بالاخره اومدم اومدم تا از ايني که هستم تنهاتر نباشم بسه ديگه هر چي حرف زدمو ادعاي زنونگي کردم اماهيچ کاري نکردم ميخوام منم باشم خيلي حرفا براي گفتن دارم اومدم تا نقاب از صورتم بردارم بشم يه دختره بي نقاب حالا ديگه ميخوام خود خودم باشم بسه ديگه هر چي دلنوشتهاي ديگرونو خوندمو راضي از اينکه ديگرون حرف دله منو ميزنن خودم دست بسته وايسادم گوشه ي ديوارو هيچي نگفتمو همش ادعا ادعا ادعا خدايا تو ساله جديد سايه ي شومه ادعاي بي جارو از سره من بردار بذار بشم يه آدمه خاکي زيره پاي همه ي مردمه دنيا راستي گفتم ساله جديد بهار داره يواش يواشو نرم نرمون از راه ميرسه باز دلم داره بد جوري مي گيره دلشوره دلشوره پشته دلشوره نه خدا اين روزاي آخرو ازم نگير اصلا اين سالو ازم نگير داره ميره که ديگه برنگرده آخه هيچ کاري نکردم کاش اين سالو دوباره برگردوني به اولش چرا ميخواي همه چي رو به زور از من بگيري درسته ساله شومي براي منو همه ي مردمه دنيا بود اما رفتنش هم برام سخته انگار که بخشي از وجودمو ازم مي گيري سالي که رفت پر از خاطره هاي تلخو شيرين بود پراز حوادثه شومي که دست به گريبونه مردمه دنيا شده بود خوابو آسايشو از همه گرفته بود فاجعه ي تسونامي که صدها هزار نفر از مردها وزنهاي دهکده ي جهاني رو با خودش برد ///فاجعه ي زرند کرمان که بازم آدم هاي زيادي از اين آبو خاکو پرپرکرد/// اعدامه عاطفه دخترکي از نکا ///تا لبه چوبه ي دار رفتنه ليلا دختري که در هشت سالگي به قيمته پفکو چيپسو آدامس به مردي شصت ساله فروخته شد ووو ...حالا تو يا خودتو خيلي به کوري زديو نميخواي چيزيو ببيني و يا بغض گلوتو گرفته ونميتوني چيزي بگي اگه لب وا کني مي ترکه حالا بياو درستش کن مردم ميفهمن تو دله پر دردت چي ميگذره اونوقته که گوشه کنايست که مثله تير به قلبت پرتاب ميشه حالا هر چي بود ديگه گذشت خدايا ازت ميخوام تو ساله جديد ديگه آرزوي برگشتنه روزاي از دست رفته رو نکنم توي سالي که تو راهه از همون اولش آستين بالا ميزنم دست به کار ميشم نميزارم حتي يه لحضش از دستم بره نميذارم دلي از دستم بشکنه بايد تا مي تونم قلبها رو فتح کنم نميذارم روزهاي آخر باز مثله حالا حسرته روزاي از دست رفته رو بخورم ...///ودوباره آغازه هستي ///با شروعه بهار احساس مي کني جهان هم دوباره متولد ميشه شکوفها باز ميشن وهمه روزي نو رو آغاز مي کنيم ما هم از نو متولد ميشيم خدا کنه ساله جديد سالي پر از احساسه آرامش آزادي وصلح براي همه ي ما باشه ///بهاره زيباييها به همگي مبارک

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home